یه وقت می یای که حرفی از , برای گفتن ندارم

گل توی گلدونم ولی , حال شکفتن ندارم

یه وقت می یای با التماس , به پام می یفتی اما م

حوصله ای برای گفتن وشنفتن ندارم ,
حوصله ای برای گفتن وشنفتن ندارم

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار



نگاه تو به من میگه , که زندگیت مال من

نگاه من بهت میگه , که خوش حال منه

هر کسی که به پای تو نشسته , آینه صداقتو شکسته

چه انتظاری داری از دلی که , لحضه به لحضه با غمت نشسته

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار



یه وقت می یای که حرفی از , برای گفتن ندارم

گل توی گلدونم ولی , حال شکفتن ندارم

یه وقت می یای با التماس , به پام می یفتی اما م

حوصله ای برای گفتن وشنفتن ندارم ,
حوصله ای برای گفتن وشنفتن ندارم

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار



نگاه تو به من میگه , که زندگیت مال من

نگاه من بهت میگه , که خوش حال منه

هر کسی که به پای تو نشسته , آینه صداقتو شکسته

چه انتظاری داری از دلی که , لحضه به لحضه با غمت نشسته

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار

امروز اگر که عاشقی , دست روی دست خود نذار

ای عالم عشق و جنون , برای من هدیه بیار