۳۹۱ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

متن آهنگ تصنیف غریبان علیرضا افتخاری

چندانکه گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان

یارب امان ده تا بازبینند
چشم محبان روی حبیبان

گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهادیم الحکم لله

عاشق چه نالی گر وصل خواهی
خون بایدت خورد در گاه و بیگاه

آیین تقوا ما نیز دانیم
اما چه چاره با بخت گمراه

چندانکه گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان

یارب امان ده تا بازبینند
چشم محبان روی حبیبان

جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه

مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه

گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهادیم الحکم لله

شوق لبت برد از یاد حافظ
درس شبانه ورد سحرگاه

چندانکه گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان

یارب امان ده تا بازبینند
چشم محبان روی حبیبان



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ ماهیگیر علیرضا افتخاری

ماهیگیر آی ماهیگیر نرو دریا نرو دریا
روی امواج خروشان قایقی شکسته
ماهیگیر خسته تنها روی آن نشسته
آسمان تیره خواهد لحظه دگر ببارد
ابر تاریک و سیاهش همه جا از باران ندارد
نرو دریا نرو دریا نرو دریا نرو دریا
روی امواج خروشان قایقی شکسته
ماهیگیر خسته تنها روی آن نشسته
سایه ابر سیاه روی دریای کبود
گفته با ناله موج قصه از بود و نبود
نرو دریا نرو دریا نرو دریا نرو دریا
قایق روی امواج این دریا پیر
مثل حباب بیم جان مانده اسیر
خواند به ساحل عاشقی با سوز دل
دریا دگر عشق مرا ازمن مگیر
چشم انتظارم تنهای تنها لغزد نگاهم بر موج دریا
روی امواج خروشان قایقی شکسته
ماهیگیر خسته تنها روی آن نشسته



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ غم تو علیرضا افتخاری

از غم تو دیوانه شدم نغمه غریبانه شدم
داغ دل گره شد به گلو بغض من طلسم من آرزو
در به دیوانه بستم حبیبم شعله بر جان نشستم
تا تویی با تو هستم طبیبم بی تو در خود شکستم
زخمه می زند بر دل من برق نگاهت
جلوه می کند در شب من راز پگاهت
ای فروغ غایب به سحر بهانه بال سفر
در به بیگانه بستم حبیبم شعله بر جان نشستم
تا تویی با تو هستم طبیبم بی تو در خود شکستم
در اوجی بی پایان در پیدا و پنهان
در تو ماندم حیران ای خورشید تابان
شکستم شکستم شکستم شکسته ام من
به یادت همه شب نشسته ام من
نام تو به افسانه نخوانم چه بخوانم
شب قصه پروانه نخوانم چه بخوانم
تو جانیو من در طلب جلوه جانم
با جلوه جانانه نخوانم چه بخوانم
زخمه می زند بر دل من برق نگاهت
جلوه می کند در شب من راز پگاهت
ای فروغ غایب به سحر بهانه بال سفر
در به بیگانه بستم حبیبم شعله بر جان نشستم
تا تویی با تو هستم طبیبم بی تو در خود شکستم



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ آئین وفا علیرضا افتخاری

تو مرا به خدا بشناسی چون خار مغیلان در چشم تو خارم
چه کنم چه کنم ز فراغت کو پای گریزم کو راه فرارم
بروم بروم به مکانی کز چشم تو دیگر پوشیده بمانم
بروم بروم که از این پس جور تو نبینم خار تو ندانم
تو چه دانی یار آیینه وفا در دنیا چگونه شد افسانه
شمع دگری کی سوزد به ماتم پروانه
آتش به سرم افکندی خبر نداری ز یار دیوانه
نظر نداری مگر به بیگانه
به نامرادی رفتم نبرده شادی رفتم ز محفل انست
شکسته پیمانی کنون ز حال من خبر شدی یا نه
ز تو غیر جفات کی دیدم سخنی ز محبت نشنیدم
تو مرا به خدا بشناسی چون خار مغیلان در چشم تو خارم
چه کنم چه کنم ز فراغت کو پای گریزم کو راه فرارم
بروم بروم به مکانی کز چشم تو دیگر پوشیده بمانم
بروم بروم که از این پس جور تو نبینم خار تو ندانم



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ چشم انتظار علیرضا افتخاری

چو دیدی بی قرارم گذشتی از کنارم
به یادت ژاله می زد ز چشم انتظارم
دریغا که تنها چو مرغی در کویرم
چه می شد که روزی به سویت پر بگیرم
به عشق دلنوازت نیازم به سوز اون نسازم چه سازم
به باغ نو بهاران شکوفه های باران گل ز چمن بر آید
ترنم ترانه سرود عاشقانه غم ز دلم زداید
چون سحرگه شود فروغی بتابد به خانه من
در حریم صفا غم دگر نگیرد بهانه من
تو چه گویی که چشم انتظارت مرا خواند
تو کجا می روی برق نگاهت مرا خواند
به باغ نو بهاران شکوفه های باران گل ز چمن برآید
ترنم ترانه سرود عاشقانه غم ز دلم زداید
چو دیدی بی قرارم گذشتی از کنارم
به یادت ژاله می زد ز چشم انتظارم
دریغا که تنها چو مرغی در کویرم
چه می شد که روزی به سویت پر بگیرم



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ مادر علیرضا افتخاری

ببین مادر اشک سوزانم چه کرد با یادت به دامانم
که اکنون ندارم به سوی تو راهی که دور از تو دیگر ندارم پناهی
بیا تا گل آرزوها شود در دل ما شکوفا
رسید به گهدون فغان دلم شفق شده خونین بسان دلم
بهشت خدا را تو در سینه داری
دل بی غباری چو آیینه داری
شود از تو روشن دل و دیده من
نگاه من گرم تماشا به یاد تو در باغ و صحرا
گویی به هر جا غمگین و تنها
جویم تو را جویم تو را
به یاد آور مرا مادر
به یاد آور مرا مادر
شود از تو روشن دل و دیده من



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ دولت مستی علیرضا افتخاری

بیا یاری من کن مبادا بیافتم که مستم
هواداری من کن که پیمان وفا را نشکستم
من امشب ز مستی سر از پا نشناسم
ز نامم چو پرسی که خود را نشناسم
به گوشم چه گویی ز فردا و غم او
من امشب چنانم که فردا نشناسم
خبر از غم دنیا ندارم که ندارم
چرا امشب خود را غنیمت نشمارم
من و ساقی وساغر تو و اندیشه فردا
خوشا باده پرستی خوشا باده پرستی
که سرمستی ام و تک زده بر خرمن غم ها
خوشا دولت مستی خوشا دولت مستی
چونان شادم که بگریزد غم از سینه ام امشب
بیا بنگر که روشنتر ز آیینه ام امشب
خبر از غم دنیا ندارم که ندارم
چرا امشب خود را غنیمت نشمارم
بیا یاری من کن مبادا بیافتم که مستم
هواداری من کن که پیمان وفا را نشکستم
من امشب ز مستی سر از پا نشناسم
ز نامم چو پرسی که خود را نشناسم
به گوشم چه گویی ز فردا و غم او
من امشب چنانم که فردا نشناسم
خبر از غم دنیا ندارم که ندارم
چرا امشب خود را غنیمت نشمارم



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ خداحافظ علیرضا افتخاری

خداحافظ، خداحافظ هوس های من ای برای من
جدا از من شما باشید و ماجرای من
عشق آمد و من دگر ز طوفان می گذرم از این بیابان ها
این واده غم کزان گذشتم می سپارم به دست طوفان ها
بگو ای شعر جوانی را بساط خود دگر برچین
که برخیزد ز عشق آتش تو چون خاکستری بنشین، بنشین
درمان کن سوز جدایی یا رب یا رب یا رب
هر دردی را تو دوایی یا رب یا رب یا رب
زان وادی که در گذار من بود چو رهگذران رفتم
به دام عشق افتادم ز یاد یاران رفتم
خداحافظ، خداحافظ هوس های من ای برای من
جدا از من شما باشید و ماجرای من



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ دل سنگی علیرضا افتخاری

دل سنگی تو وفا نداره
وفا نداره
دو چشمت نظری به ما نداره
به ما نداره
تو که خنده به ما می زنی
چرا حرف وفا می زنی
با اون تن چون لاله گل رنگ بهاری
ولی صفا نداری
بیهوده مگو با دل من قصه یاری
تو که وفا نداری
دیگه وعده تو ثمری نداره
دیگه گریه تو اثری نداره
که اشک تو ای گل همه نقش بر ابه
تو که خنده...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد

متن آهنگ در اصفهان بمانید علیرضا افتخاری

ای موطن هنر خیز ای زادگان فرهنگ
مهد ستاره و گل شهر ترانه و رنگ
شهر ترانه و رنگ
ای آن که اشک و لبخند پیوند خورده با هم
با دست مهربانت در قاب های خاتم
ای شهر روشنایی ای خاک آفتابی
ای شهر روشنایی ای خاک آفتابی
می خواهمت سراپا ای اصفهان آبی
می خواهمت سراپا ای اصفهان آبی

وقتی دلم هوای شبهای صحن می کرد
نقش جهان برایم سجاده پهن می کرد
وقتی دلم هوای شبهای صحن می کرد
نقش جهان برایم سجاده پهن می کرد
هفت آسمان ندارد رنگ خداییت را
رنگ خداییت را
عالم ندیده دیگر شیخ بهاییت را
عالم ندیده دیگر شیخ بهاییت را

پل های پیر و سر خوش باید جوان بمانید
باید جوان بمانید
مرغان آسمانی ، مرغان آسمانی در اصفهان بمانید
در اصفهان بمانید

در فصل فصل تقویم در شهر آب و کاشی
حیف است ای مسافر مهمان ما نباشی
حیف است ای مسافر مهمان ما نباشی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جلال نعیم نژاد